در مباحث قبل به این اشاره کردم که قمه‌زنی یک به ظاهر عزاداری نوپدید است و در روایات هیچ روایت خاصی در مورد آن وجود ندارد.

 

در زبان عربی قمه‌زنی را "تطبیر" گویند و این نام نیز مثل خود آن یک امر نوپدید که در کتب لغوی عرب هیچ ذکری از آن نشده است.

 

کسانی که حکم به جواز قمه زنی می‌کنند عمده استدلالشان، استناد به احکام عامی چون "وجوب تعظیم شعائر" یا "استحباب جزع برای اباعبدالله" یا "مواسات با اهل بیت(علیهم السلام)" است که مخالفین قمه‌زنی یا تطبیق این مصداق را نمی‌‌پذیرند یا در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند.

 

اما برخی از قائلین به جواز قمه‌زنی به برخی ادله خاص نیز برای جواز قمه زنی استدلال کرده‌اند که یکی از پرشمارترین این به ظاهر ادله که حتی برخی در متن فتوای خود نیز آن را آورده اند، ماجرای حضرت زینب(س) که سر خود را به محمل کوبیده‌اند، است.

اما این ماجرا:

اولا سند ندارد و از کتاب «نورالعین فی مشهد الحسین» مربوط به قرن پنجم است که نویسنده آن مشخص نیست، کسانی هم که قائل به مشخص بودن نویسنده آن هستند فردی شافعی مسلک را به عنوان نویسنده آن ذکر کرده‌اند؛

ثانیا اگر هم ماجرا مستند می‌بود و سندی متصل و عادل می‌داشت، این اتصال به امام معصوم نیست که حجیت داشته باشد و این گزارش نیز دارای اشکالات متعدد و نقل‌های متناقضی است، مثلا با توجه به گزارش‌های مختلف که مکرر از وضعیت اهل بیت در سفر به شام نقل شده است اصلا محملی (کجاوه‌) وجود نداشته و حضرات را با وضعیت نامناسبی به آنجا منتقل می‌کنند، ثانیا با گزارش‌های مبنی بر صبر حضرت زینب(س) و توصیه اباعبدالله به صبر و جزع نکردن و. تناقض دارد.

 

اما از دلیل‌های ساختگی بر جواز قمه زنی که بگذریم، قائلین بر جواز باید بتوانند، ادله مختلف دال بر حرمت قمه زنی را به نحو یقینی رد کنند، چرا که شک در حجیت هر عمل دینی، برای عدم جواز آن کافی است.

 

جدا از احکام ثانوی حرمت "وهن و اضرار" که از منظر احکام عمومی مطابق بر قمه‌زنی است و بسیار ذکر شده است، حکم حکومتی رهبری مبنی بر حرمت خصوص قمه زنی نیز از جمله ادله‌ای است که به علت اتفاق همه فقها بر وم رعایت حکم حاکم، قائلین به "جواز قمه زنی" پاسخی برای آن ندارند، جز نفی اصل و اساس حکومت و حاکمیت اسلامی موجود.

 

در روایتی که در باب اثبات عید فطر به واسطه حکم حاکم شرع از امام صادق(ع) آمده است، در باب وم رعایت حکم حاکم شرع به نحو مطلق گفته می‌شود که مخالفت با حکم حاکم داخل شدن در نهی الهی و هلاکت اخروی است.

«وَ مَنْ کَانَ فِی بَلَدٍ فِیهِ‏ سُلْطَانٌ‏ فَالصَّوْمُ مَعَهُ وَ الْفِطْرُ مَعَهُ لِأَنَّ فِی خِلَافِهِ دُخُولًا فِی نَهْیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَیْثُ یَقُولُ- "وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة"».

من لا یحضره الفقیه؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۲۷.

 

پرسش یکی از دوستان

سلام علیکم. چه کسی در «در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند»؟

 

پاسخ بنده
چند قسم کردم
در وجوب تعظیم شعائر و استحباب جزع بحثی نیست ولی در استحباب مواسات ما حکم عام استحباب مواسات با اهل بیت رو قبول نداریم.
اولا مواسات به معنی قراردادن چیزی که در اختیار داریم با دیگران و مساوی و برابر نگه داشتن خود با دیگری است که منظور اون افراد این نیست بلکه همراهی کردن در مصیبت و مثلا جاری کردن خون از خود و یا وارد نمودن زخم به خود برای همراهی کردن با اهل بیت(علیهم السلام) در ماجرای کربلا است.
ما اصل وجود چنین حکم عامی را قبول نداریم.

.

به شرح حال بپیوندید:

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : جواز ,قمه‌زنی ,وجود ,حرمت ,مواسات ,استحباب ,دنبال کردن ,قبول نداریم ,همراهی کردن ,استحباب مواسات ,وم رعایت ,وجوب تعظیم شعائر
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اعصاب و روان ديونايزر Emily Joey بيت کوين تمرین زبان انگلیسی نقد همجنسگرایی بوزینه ی خالخالی ❤ خدا ❤ خبر جدید - اخبار روز ایران و جهان